جعفران را ترک کردند. به گودال بزرگی که واحه طبس در آن قرار داشت رسیدند. در کنار راه یک نشان سنگی به شکل مخروط قرار داشت. مردانی که پیاده میرفتند، هر کدام یک سنگ روی این تل سنگی انداختند. این نشان مثل یک نشان مقدس بود و رهگذر به پاس این که در راه طبس بدون پیشآمد بدی به این محل رسیده، سنگی را مانند یک قربانی، روی تل نشان، میاندازد.
در جایی که طبس قابل تشخیص میشود خط سیاهی به چشم میخورد که باید نخلها باشند. پس از آن به محلی به نام رباط گور برای اتراق رسیدند. از اینجا تا طبس ۲ روز راه بود. رباطگور بنای زیبایی بود از آجر، که این آجرها بیشتر از خرابههای کاروانسراهای قدیمی اطراف آورده شده. یک بازرگان یزدی به نام حاج میرزاحسین خان در سال ۱۸۹۲، این کاروانسرا را به خرج خودش ساخته، و نزدیک کاروانسرا یک آبانبار و روبهروی آن در دو کلبه زیرزمینی دو نانوایی بود. تشکیلات برگرفته از طبیعت آبانبار برایش قابل تحسین بود.
در ایران در زندگی کاروانی، در رفت و آمدهای طولانی، در بیابانها و در استراحت در کاروانسراها، که کاروانیها مشتاق رسیدن به این استراحت بودند، چیزی بزرگ و پرابهت وجود داشت. به همین دلیل در رباط گور، این احساس به آدم دست میداد، که در نقطة حساسی از زندگی بزرگ کاروانی قرار دارد.
پس از دو روز حرکت و یک شب اتراق در روستای چهارده، دستههای متعدد نخلها دو گنبد و یک مناره آرامگاه سلطان حسین نمایان شدند و بعد از آن طبس، این شهر کم نظیر با برج و دیوارهایش و مناره بلندش که مانند چراغ دریایی بود جلوی آنها بود.
ولی قبل از شهر به درخت گزی رسیدند که در نوع خود کم نظیر بود و نتواستند از استراحت در زیر سایه آن خودداری کنند. بعد از استراحت در جهت شمال غربی شهر پیش رفتند. گروهی با اسبهای نیمه وحشی به استقبال آمده بودند، ولی هدین چون میخواست دستهایش برای رسم نقشه آزاد باشند بر روی شتر خود ماند. پس از ورود به شهر در یکی از باغهای کنار شهر چادر برپا شد.
هدین طبس را چنین توصیف کرده: “یک خیابان اصلی و یک بازار سرپوشیده در امتداد آن. در یک طرف بازار، مسجد اصلی طبس با مناره قدیمی به ارتفاع ۴۰ متر و یک کتیبه کوفی زیبا و مدرسه با دو مناره قدیمی و کوتاه قرار داشتند.”
گروه ۲ روز قبل از آغاز ماه محرم به طبس رسید. پس هدین شانس آورده بود که میتوانست این مراسم را از نزدیک ببیند و البته انتظار نداشت در این واحه کوچک و در قلب کویر با چنین چیزی روبهرو شود.
در طبس همچنین تنقلات متنوعی از خرما وجود داشت که برایش متبوع بود. از جمله آنها میتوان به خرمایی اشاره کرد که به جای هسته آن فندق گذاشته و بعد خرما را در شکر میخوابانیدند، و یا پنیر خرما که بسیار گران بود، زیرا تهیه آن وقتی میسر بود که درخت را قطع کنند و این کار را معمولاً زمانی انجام میدادند که درخت پیر میشد و یا بخاطر تراکم درختها و یا ساختمان مجبور به قطع درخت بودند و البته آن را به مناسبت خاص مانند محرم موکول میکردند.
روز سوم اقامت (سوم مارس) دوباره برای دیدن امامزاده سلطان حسین رفت. این امامزاده خارج از شهر روی تپهایی قرار داشت و از فعل و انفعالات دنیوی بیمعنی به دور بود و فقط بیابان همسایگی او را داشت. مثل چیزهای دیگر، این بنا هم حکایت از سقوط و سهلانگاری میکرد، و او با خود میاندیشید که:”اینها فکر میکنند، از پول میتوان به جای نگهداری آثار کهن، استفادههای بهتری برد.”
هدین قصد داشت تا قبل از شروع گرما به بلوچستان (پاکستان) برسد اما همه معتقد بودند سفر در دهه اول محرم بدیمن است. به ناچار باید تا آخر دهه میماند. و روز هشتم مارس بود که از طبس با دو راهنما حرکت کرد.
در روزهای بعد به جایی رسیدند که هیچ اروپایی قدم نگذاشته بود و او این قسمت را فتح کرد و توانست نقشه قسمتی از کویر را تهیه کند که روی هیچ یک از نقشههای ایران ثبت نشده بود و عاری از هر نوع راه و کوره راه بود.
هوای این منطقه با قسمتهای دیگر کویر متفاوت بود و بطور محسوسی گرمتر بود، پس باید زودتر حرکت میکردند تا گرما کمتر آزار دهد. در ادامه به منطقه ریگ اسکندر و بعد از آن به کوهستان مجردی به نام تخت نادری رسیدند.با این وصف در اینجا این دو نام، با اینکه میان این دو فاتح جهانی ۲۰۰۰ سال فاصله است، خویشاوند میشدند.
روز هفدهم مارس به نایبند رسیدند. در کنار نایبند خاطرة واحة طبس رنگ باخت. در نایبند دست بشر با کمک طبیعت در وسط این سرزمین خشک سامانناپذیر، که خدا هم فراموشش کرده، بهشتی بوجود آورده است.
نایبند، ۲۵۰ تا ۳۰۰ خانه داشت. در بالاترین نقطه برجی بود. حتی یک دیدار سرپایی از نایبند آدم را به مسافرت در تمام ایران تحریک میکند. یک نقاش میتواند سالهای زیادی در اینجا به سر ببرد و درعین حال برای قلممویش هر روز موضوع جدیدی پیدا بکند. سون با خود فکر کرد که آدم هر لحظه پیرتر میشود و یک مرتبه احساس میکند، که کاملاً پیر شده است. عمر خیلی کوتاه است و دنیا بینهایت بزرگ.
صبح روز ۲۰ مارس نایبند را ترک کردند.
مسیر سفر سون هدین در ایران:
لازم به ذکر است، آنهایی که شماره دارند مکانهایی هستند که در مسیر کویر نوردی، سون هدین در آنها اقامت کرده.
جلفا- قارابولاغ- مرند- صوفیان- تبریز- باسمنج- سعیدآباد- شبلی- گچین- ترکمنچای- میانه- سرچم- علیآباد- زنجان- خرمدره- غروه- قزوین- کوندج- یانگی امام- کردان- شاهآباد- تهران
تهران- حسنآباد- تقیآباد- فیروزآباد- ورامین- تجره- ۱ قلعه نو- ۲ عباسآباد (کریمخان)- ۳ بابااحمد- ۴ چل قدیر- ۵ میان شور- ۶ چاه طلحه- ۷ ملکآباد- ۸ سرگر (کوه نخجیر)- ۹ در یک منطقه بایر بی نام- ۱۰ در صحرای بی نام- ۱۱ در صحرای بینام- ۱۲ چشمه دُم- ۱۳ قبر حاجی نظر- ۱۴ دره تنگ- ۱۵ علم- ۱۶ در یک واحه- ۱۷ چوپانان- ۱۸ منطقه هزاردره- ۱۹ جندق- ۲۰ حوض حاجی رمضان- ۲۱ چیل- ۲۲ اتراق موقت- ۲۳ سطوه- ۲۴ طرود- ۲۵ در کویر- ۲۶ در کویر- ۲۷ سر دو راهی (خور، عروسان)- ۲۸ عروسان- ۲۹ عباسآباد- ۳۰ خور- ۳۱ حوض تشت- ۳۲ حوض پاتیل- ۳۳ چم گرد- ۳۴ کویر- ۳۵ چاه مجی- ریگ دودو- ۳۶ حوض سلطان سر- ۳۷ جعفران- ۳۸ رباط گور- ۳۹ چهارده- ۴۰ طبس- ۴۱ کریت و فهنوج (نزدیک کریت )- محمدآباد- محسنآباد- ۴۲ حوض بینام- حوض کافه- حوض حاجی- ۴۳ پرواده- ۴۴ دره عریض- ۴۵ قاسمی- ۴۶ نزدیک چشمه قاسمی- ۴۷ داغ ماشی- ۴۸ بیابان در تخت نادری- ۴۹ منطقهای برهوت- ۵۰ نایبند- حوض خلیفه- ۵۱ شاند (جلگه) علیرضاخان- ۵۲ شاند شامنوک- ۵۳ کله چاه- ۵۴ کوه/چشمه سفید- کلات علیرضاخان- ۵۵ ده سرچاه- علیآباد- خیرآباد- عباسآباد- ۵۶ چاه کوراو- کوه بالا- کوه چلکتا- کوه ده نو- ۵۷ حوض حاتم- میگون- ۵۸ وسط کویر- کوه بوبک- حوض علیشاه- ۵۹ چاه سیه بال- گدار خبیص- ۶۰ نه (نهبندان)- خونیک- ۶۱ چاه کورگز- ۶۲ کویر- دهنه بندان- ده بندان- ۶۳ کنار رودخانه بندان- ۶۴ بیابان- ۶۵ ساحل هامون- کوه خواجه در سمت راست مسیر- ۶۶ ساحل هامون- ۶۷ نصرتآباد (زابل)- ۶۸ ساحل هیرمند- قلعه کوهک- رودخانه سیستان- ۶۹ میل مرزی- رود کدین- ۷۰ میل مرزی ۲۷- ۷۱ کویر- کچول (تپه باستانی)- ۷۲ کویر- ۷۳ ملک سیاه
منبع: کویرهای ایران/ مولف : سون هدین/ مترجم: پرویز رجبی/ ناشر:توکا/ تاریخ انتشار: ۱۳۵۵
تحقیق و خلاصه نویسی: پرتو حسنی زاده















<!---------- 20Tools.com ---------------->