در دلم هیچ بجز شوق سر کوی تو نیست
در سرم هیچ هوس جز هوس روی تو نیست
در دلم درد زیاد است ولی هیچ غمی
سخت و جانسوز تر از غصه ی بازوی تو نیست
ضربه ها خورد اگر دین خدا اما هیچ
ضربه ای سخت تر از ضربه به پهلوی تو نیست
شب تو را غسل وکفن کرد و شبت برد به خاک
هیچ شب نیست که مست از گل شب بوی تو نیست
در میان همه دل های گرفتار به عشق
هیچ دل نیست که درآن کششی سوی تو نیست
همچو "مسعود" اگر غرق گناه آمده ای
یا اگر هیچ کسی همدم و دلجوی تو نیست
گریه کن بر دل تنهای علی، اشک بریز
قطره ای پاکتر از اشک گنه شوی تو نیست
" مسعود میرزائی"