نقش بسته بر لب بند کریت
نقشه ی زیبای لبخند کریت
سرود ملی کریت:
کریت ای بهشت دل و جان ما !
تویی زادگاه نیاکان ما
کریت ای کهن سرزمین کویر!
تویی نقش سبز نگین کویر
تویی مهد مردان خوب و نجیب
ز چوپان و دهقان و شیخ و ادیب
زنانت همه مهربان و عفیف
نداری به میدان نیکی حریف
تو دیوان سرسبز شعر منی
تو عطر خوش نرگس گلشنی
درختان نخلت همه استوار
شکوه تو در جان و دل ماندگار
دل آسمان تو در هر شب است
که نورانی از ماه و از کوکب است
زمستان تو فصل دیدارهاست
زمان چراغانی یارهاست
بهارت نوید بهشت خداست
نسیمت نوازنده ی روح ماست
تو تاریخ پر افتخاری، کریت!
ز خوش سیرتان یادگاری، کریت!
به دل یک جهان قصه داری، کریت!
دلی پر غم و غصه داری، کریت!
غم و غصه ی تلخ یک زلزله
غم غربت و هجرت و فاصله
اگر چند در سال پنجاه و هفت
بسی گل ز بستانت از دست رفت
ولی همچنان سبز و بالندهای
سرافراز و سرمست و سرزندهای
ندارد کسی چون تو سرمایهای
که با حضرت عشق، همسایهای
حسین بن موسی تو را هم جوار
بر این هم جواری زهی افتخار
چه گل ها که در سینه ات خفتهاند
به ما قصه ی عاشقی گفتهاند
عزیزان گلگون عذار شهید
دلیران شمشاد قدّ رشید
چه فخری به از این که بند کریت
نشانی ز بخت بلند کریت
به جا مانده از قرن های قدیم
چو گنجینه و یادگاری عظیم
بهشت زمین در کویری، کریت!
الهی که هرگز نمیری ،کریت!
کریت ای خوش آوازه ی نیک نام!
چو باغ بهشتی تو در یک کلام
ز "مسعود" این شعر تقدیم توست
نشانی ز اکرام و تعظیم توست
مسعود میرزایی
<!---------- 20Tools.com ---------------->