نخلهایت استوار و سرفراز صبحگاهانت لطیف و دلنواز
دستهای پرتوان مردمت کشتزارهای وسیع گندمت
دامنت پرورده مردانی بزرگ شیر مردانی چونان صخره سترگ
مردمانت عالم اند و فاضل اند روحشان آینه و اهل دل اند
بعد آن زلزله اندوهناک سر برآوردی تو دوباره تو زخاک
گرچه کوهی از غصه تو داری روی دوش گشته ای چون رود جاری پر خروش
سد تاریخی تو باشد به نام از شکوهش قاصر آید هر کلام
تا که قوس این بنا آمد پدید قد بس مردان با همت خمید
خشت خشت این بنا دارد سخن قصه دارد قصه هایی بس کهن
"دفتری" کن این دعا ختم کلام بر کریت و مردمانش صد سلام.
<!---------- 20Tools.com ---------------->